جدول جو
جدول جو

معنی نظام الدین - جستجوی لغت در جدول جو

نظام الدین(پسرانه)
موجب نظم و انظباط در دین
تصویری از نظام الدین
تصویر نظام الدین
فرهنگ نامهای ایرانی
نظام الدین(نِ مُدْ دی)
قاضی نظام الدین، ابن شرف الدین حاجی محمد فراهی، از فقها و علمای قرن نهم و معاصر سلطان حسین بایقراست و بفرمان او در دارالسلطنۀ هرات منصب قضا داشت و به سال 900 هجری قمری درگذشت. (از رجال کتاب جبیب السیر ص 180). و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 438 شود
احمد از علمای قرن یازدهم و معاصربا شاه عباس ثانی صفوی است، وی کتاب فرس نامه را به فرمان این پادشاه تألیف کرده است. (از ریحانه الادب ج 4 ص 209). و نیز رجوع به اعیان الشیعه ج 8 ص 347 شود
ابوالفتح فخرالملک پسر خواجه نظام الملک است، وی بعد از پدر به وزارت برکیارق رسید و به سال 500 هجری قمری کشته شد. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 2 ص 907 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نجم الدین
تصویر نجم الدین
(پسرانه)
آنکه چون ستاره ای در دین می درخشد، نام عارف بزرگ و نامدار قرن هفتم، نجم الدین رازی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حسام الدین
تصویر حسام الدین
(پسرانه)
آنکه در دفاع از دین چون شمشیری تیز وبرنده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهام الدین
تصویر سهام الدین
(پسرانه)
بهره ها و نصیبهای دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نعیم الدین
تصویر نعیم الدین
(پسرانه)
نعمت دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرام الدین
تصویر کرام الدین
(پسرانه)
بزرگوار دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قوام الدین
تصویر قوام الدین
(پسرانه)
آنکه موجب استواری و استحکام دین است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همام الدین
تصویر همام الدین
(پسرانه)
دارای مقام و منزلت در دین
فرهنگ نامهای ایرانی
(نِ مُدْ دی نِ قُ)
از شعرای قرن هفتم اصفهان و با کمال الدین اسماعیل و اثیرالدین اومانی معاصر است و به روایت مؤلف عرفات مداح آل صاعد و نیز ابوبکر بن سعد زنگی بوده است. او راست:
سرگشته دلم در آرزوئی مانده ست
در چنبر زلف ماه روئی مانده ست
این شیر همیشه بود زنجیرگسل
و امروز چنین بسته به موئی مانده ست.
به خدائی که دست قدرت او
آرد از شاخ خشک میوۀ تر
که مرا بی رخت شراب مباد
نیست جز آب چشم و خون جگر.
(از مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1410) (صبح گلشن ص 529) (قاموس الاعلام ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ)
محمود یزدی ملقب به نظام الدین و مشهور به شاعر البسه. از شاعران قرن نهم است. وی به تقلید ابواسحاق معروف به بسحاق اطعمه (که توصیف طعامها را موضوع شاعری کرده بود) توصیف انواع جامه ها را موضوع شعر خویش قرار داد. دیوان البسۀ وی گذشته از قطعات پراکنده مشتمل است بر منظومۀ اسرار ابریشم، جنگ نامه، مخیطنامه ورسالۀ آرایش نامه و رسالۀ تعریفات و رسالۀ صد وعظو نامۀ پشم با ابریشم. از حیات این شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. مطابق تحقیقی که ادوارد براون کرده است و با توجه به دورۀ حیات شاعرانی که اشعارشان مورد استقبال و تقلید نظام الدین واقع شده است می توان استنباط کرد که وی در حوالی سال 866 هجری قمری حیات داشته است. از غزلیات اوست:
ز اطلس فلکم پردۀ در طنبی است
به طاقچه مه و خور جام و کاسۀ حلبی است
به پرده شاهد کمخا و جلوه گر میخک
بهم برآمده دستار کاین چه بلعجبی است
به صوف از آنجهت انگوره ای لقب کردند
که گه گهی لکه بر وی ز بادۀ عنبی است
در اینکه صندلی بقچه کش به پایه رسید
سبب مپرس که آن را دلیل بی سببی است
وجب وجب همه شب چار شب بپیمایم
چه صرفها که مرا در نهالی عزبی است
به رخت خانه قاری خرام و زینت بین
که متکای مهش گرد بالش طنبی است
ز نظم البسۀ قاری به پارسی گویان
((زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است)).
(از سعدی تا جامی صص 467-472)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
هبه الله فارسی، مکنی به ابونصر و ملقب به قوام الملک و نظام الدین، وزیر سلطان رضی الدین ابوالمظفر ابراهیم بن محمد بن محمود و از فضلای قرن ششم و اوایل قرن هفتم است و به روایت عوفی ’همان روز که نام وزارت بر وی نشست رقم صحت از نهاد او برخاست و بر بستر ضرورت بخفت ودر آن حال این درّ آبدار را به الماس بیان بسفت:
دریغا گوهر فضلم که در ضدم وبال آمد
به چشم حاسدان لعلم همه سنگ و سفال آمد
چو کلک اندر بنان من بدیدی خاطر نحوی
مرتب را خبر دادی که هان عز و جلال آمد
چو زخم تیغ من دیدی شه هندوستان در هند
به دستوران همی گفتی که سام پور زال آمد
نمازبامدادی نیکنامی را کمر بستم
نماز شام فرزند مرا نعت زوال آمد
وی از ممدوحان مسعودسعد است و وفاتش بین سالهای 509 تا 511 در عهد سلطنت سلطان ارسلان بن مسعود بن ابراهیم اتفاق افتاده است. و مسعودسعد در واقعۀ مرگ او خطاب به سلطان ارسلان گفته:
بونصر پارسی ملکا جان به تو سپرد
زیرا سزای مجلس عالی جز آن نداشت
شصت و سه بود عمرش چون عمر مصطفی
افزون از این مقامی اندر جهان نداشت.
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 70 و 576). و نیز رجوع به هفت اقلیم (اقلیم سیم) و نیز رجوع به ابونصر پارسی شود
لغت نامه دهخدا
ابن محمد، ملقّب به نظام الدین. عالم قرن ششم هجری. او راست: مختصرکتاب المصباح الصغیر. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 176)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
عبدالحی طبیب، از اطبای قرن دهم است ’در مبادی احوال به علاج مرضای دارالشفاء امیر هدایت انتما (امیرعلیشیر) مشغول بود، چون خواجه عبیداﷲ انصاری کس به هرات فرستاده بود... طبیب طلبید جناب حکمت مآبی حسب الحکم به طرف سمرقند توجه نمود و بعد از آنکه... بازآمد به مزید عنایت و نوازش اختصاص یافته منظور نظر خاقان منصور پسندیده صفات شده... تا آخر ایام حیات در اوج جاه و جلال بود. (از حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 339)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
عثمان خطابی یا خطائی، از دانشمندان قرن نهم است، اوراست: حاشیه ای بر مطول و حاشیه بر مختصر تفتازانی. وی به سال 901 درگذشته است. (از فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 406) (ریحانه الادب ج 1 ص 393)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
امیر نظام الدین، عبدالقادر، از علمای قرن دهم هجری است و در عهد سلطان حسین میرزا بایقرا در مدرسه سلطانیه تدریس می کرد و ’منصب... نقابت و امرقضاء مملکت خراسان مدتی مدید متعلق به آن جناب بود’و به سال 925 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 346). و نیز رجوع به رجال حبیب السیر ص 207 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
عبدالعلی (ملا...) بن محمد بن حسین حنفی بیرجندی ملقب به نظام الدین، از دانشمندان وریاضی دانان قرن دهم است. او راست: الابصار و الاجرام، البلاد، بیست باب در معرفت تقویم، التحفهالحاتمیه دراسطرلاب، تذکرهالاحباب، ترجمه تقویم البلدان، شرح تذکرۀ خواجه نصیر طوسی در هیأت، و شرح مجسطی. وی به سال 934 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 1 ص 189)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ کَ مَ)
امیر نظام الدین کبودجامه، استرابادی، از شاعران قرن ششم و از امیران عهد سلطان تکش و حکمران فیروزکوه است، گویند سلطان تکش کسی را به آوردن سر او فرستاد و او خود به دربار سلطان آمد و با این رباعی آتش غضب سلطان را فرونشاند:
من خاک تو در چشم خرد می آرم
عذرت نه یکی نه ده که صد می آرم
سرخواسته ای به دست کس نتوان داد
می آیم و بر گردن خود می آرم.
(از هفت اقلیم، ذیل اقلیم چهارم استرآباد) (تذکرۀ روز روشن ص 832)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
احمد (سید...) بن ابراهیم بن سلام الله دشتکی شیرازی ملقب به سیدالعلماء و سلطان الحکماء از علمای قرن دهم و یازدهم هجری است او راست: اثبات الواجب الصغیر، اثبات الواجب الکبیر، اثبات الواجب الوسیط. وی به سال 1015 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 210). و نیز رجوع به الذریعه ج 2 ص 103 و اعیان الشیعه ج 8 ص 374 شود
لغت نامه دهخدا
ابن حسین ملقب به نظام الدین شاه ممدوح بهاءالدین کریمی سمرقندی است. (لباب الالباب ج 2 ص 369)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
حسن بن محمد بن حسین قمی نیشابوری مشهور به اعرج وملقب به نظام الدین، از شاگردان قطب الدین شیرازی (متوفی 711 هجری قمری) و از دانشمندان و شعرای قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است وی در ریاضیات و نجوم و تفسیر و علوم ادبی استاد بوده است و تا سال 730 هجری قمری حیات داشته است. از تصنیفات اوست: تفسیرالتحریر که حاشیه ای است بر تحریر مجسطی از خواجه نصیرالدین طوسی، کشف الحقایق در شرح زیج ایلخانی تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، تفسیر غرائب القرآن معروف به تفسیر نیشابوری مؤلف به سال 728، اوقاف القرآن، البصائر فی مختصر تنقیح المناظر، و توضیح الذکر در شرح تذکرۀ خواجه نصیرالدین طوسی و شرح نظام بر شافیۀ ابن حاجب و رساله ای در حساب. او راست:
رخ چو لالۀ تو خطعنبرین دارد
بنفشه روی ترا زلف بر زمین دارد
دلم فدای غمت کرد جان دگر چه کند
که در جهان دل مسکین من همین دارد.
(از تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 3 ص 264) (اعلام زرکلی ج 2 ص 234) (صبح گلشن ص 529) (فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپه سالارج 2 ص 350) (ریحانه الادب ج 4 ص 208) (قاموس الاعلام ج 6). نیز رجوع به کشف الظنون ذیل غرائب القرآن، و روضات الجنات ص 225. و هدیهالاحباب ص 257 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
احمد بن معین الدین خوانساری معروف به میرک و ملقب به نظام الدین از علمای امامیۀ قرن دهم است. (از ریحانه الادب ج 4 ص 210) (اعیان الشیعه ج 1 ص 213)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ گَ جَ)
محمود مکنی به ابوالعلاءو ملقب به ملک الشعرا و استادالشعرا. رجوع به ابوالعلاء گنجوی و نیز رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 213 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ)
ملقب به حکیم الملک، از ادبای قرن یازدهم است. او راست: انوارالفصاحه و اسرارالبلاغه در شرح خطب نهج البلاغه که به سال 1036 هجری قمری آن را تألیف کرده است. (از فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپه سالار ج 2 ص 131)
علی بن حسن گیلانی ملقب به نظام الدین و معروف به حکیم الملک، از فضلای قرن یازدهم هجری است. اوراست: انوار الفصاحه و اسرار البلاغه در شرح نهج البلاغه، و تلخیص درهالغواص. (از ریحانه الادب ج 1 ص 336)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی مَ)
از امرای ریگ است، وی و برادرش در عهد تسلط قراغزان بر کرمان بدان نواحی تاختند و به سال 597 هجری قمری بردسیر را تصرف کردند، و نایبی بدانجا گذاشتند، بار دیگر نظام الدین به کرمان تاخت و غزان را شکست داد و خود در بردسیر مقیم شد و سرانجام به دست ترکان و سرهنگان به سال 601 هجری قمری اسیر و به فارس برگردانیده شد. (از تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 2 ص 41)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ)
ابراهیم بن محمد بن حیدر خوارزمی، مکنی به ابواسحاق، از شاعران و دانشمندان قرن هفتم و با یاقوت حموی معاصر است، او راست: دیوان شعر فارسی، گفتارنامه، الوسائل الی الرسائل، اساسنامه در مواعظ به فارسی، نمودارنامه در شرح ابیات کلیله، الخطب، دیوان الانبیاء، مرتعالوسائل و مربعالرسائل. (از ریحانه الادب ج 4 ص 214 از متفرقات الذریعه)
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ هََ رَ)
از شعرای عهد سلطان حسین بایقرا و معاصر امیر علیشیر نوائی است. در هرات منصب قضا داشته. او راست:
بدور روی توام بت پرست می گویند
چه گویم ای بت من هرچه هست می گویند
(از قاموس الاعلام ج 6) (ریحانهالادب ج 4 ص 214)
لغت نامه دهخدا
(نَ مُدْ دی)
عبدالغفار قزوینی، ملقب به نجم الدین. صاحب کتاب السماوی الصغیر در فقه شافعی است. وی به سال 665 یا 668 ه. ق. درگذشته است. رجوع به کشف الظنون و شدالازار ص 200 و 71 و ریحانهالادب ج 4 ص 171 شود
مولانا نجم الدین، محمود بن ابراهیم بن علی کازرونی، معروف به اصم و ملقب به نجم الدین. از حافظان و محدثان و ادبای قرن هشتم هجری شیراز است. رجوع به شدالازار ص 106 شود
احمد بن ابوبکر محمد نخجوانی. وی شارح اشارات و قانون ابن سیناست. جز این از حال وی اطلاعی نیست. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 168 و روضات الجنات ص 77 شود
محمد کابلی، معروف به ملا قاسم گاهی. از شاعران قرن دهم هجری است. رجوع به گاهی و نیز رجوع به تذکرۀ علمای هند ص 167 و ریحانهالادب ج 3 ص 350 شود
احمد بن علی بن الرفعه. وی بر کتاب الوسیط غزالی شرحی نوشته است در 60 مجلد بنام المطلب. رجوع به غزالی نامه ص 234 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ مُدْ دی)
محمد بن سعیدالدین محمد بن مسعود بلیانی کازرونی، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به نسیم الدین. از علمای قرن هشتم و از مشایخ بلیان است. وی در 65سالگی به سال 810 هجری قمری در لار وفات یافت.
لغت نامه دهخدا
(عِ مُدْ دی)
عثمان بن علی بن عمر بن عثمان عمری دفتری، مکنی به ابوالنور و ملقب به عصام الدین. ادیب و مورخ قرن دوازدهم هجری. رجوع به عثمان (ابن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(قَ مُدْ دی)
لقب بهاءالدوله، ابونصر بن عضدالدوله بن رکن الدوله بن بویه. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 430 و بهاءالدوله شود
لغت نامه دهخدا
(حُ مُدْ دی)
مشارالدوله فرزند حاجی میرزا محمد بن علی اکبربن ابوالقاسم بن محمد مسیح بن کاظم شیرازی است. وی پدر نظام الدین حکمت مشارالدولهاست که کفیل وزارت فرهنگ ایران (4- 1303 هجری شمسی) بوده است. رجوع به از سعدی تا جامی ص ب مقدمه شود
زرین کمر. یکی از حکمرانان رویان و رستمدار ازسلسلۀ پادوسیان معروف به گاوباره. از 351 تا 386 هجری قمری حکم راند. رجوع به حسام الدوله زرین کمر شود
حسین بن علی صفناقی حنفی. شارح هدایۀ مرغینانی بنام ’النهایه’ وفات او به سال 710 هجری قمری بوده است. و رجوع به حسین... شود
علی برادر شمس الدین ملک الجبال محمد بن فخرالدین مسعود دوم از ملوک شنسبانی بامیان است. رجوع به حسام الدین غوری شود
کینخواری چنانکه در سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 80 آمده است. رجوع به حسام الدوله کینخواری شود
لغت نامه دهخدا
(اِ مُدْ دی)
امیر کاتب بن امیر عمر، از دانشمندان معروف قرن هشتم هجری بود، شرحی بنام ’کفایه’ بر کتابی موسوم به ’هدایه’ نگاشت و نیز حاشیه ای موسوم به ’غایهالبیان’ بر همان کتاب برشتۀ تحریر درآورد و این شرح را در سال 747 هجری قمری به اتمام رسانید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
منشی توران شاه بن طغرل (476-489 هجری قمری). دوازدهمین پادشاه قاوردیان در آغاز پادشاهی بوده است. (تاریخ افضل ص 78)
منشی اصفهانی. از بزرگان روزگار امیر مبارزالدین فرمانروای فارس بوده است. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 636)
عبدالکریم بن ابی سعد محمد بن عبدالکریم بن فضل بن حسن فقیه شافعی مکنی به ابوالقاسم و معروف به رافعی قزوینی. رجوع به رافعی قزوینی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی نِ)
از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است. او را شنب غازانی نیز گویند. وی در بغداد می زیست و به سال 795 هجری قمری چون امیرتیمور آن ولایت را تصرف کرد بخدمت او پیوست و به سال 804 به فرمان امیر تیمور به ضبط وقایعایام سلطنت او پرداخت و کتاب ظفرنامه را تصنیف کرد و چند سال بعد هنگامی که تیمور عزم سمرقند کرد، رخصت طلبید و به موطن خویش تبریز بازگشت و بقیت عمر را در آنجا بسر برد. بجز ظفرنامه مطابق تحقیق آقای حکمت نظام الدین دو کتاب دیگر هم تصنیف کرده است: نخستین ریاض الملوک فی ریاضات السلوک، که بنام سلطان اویس مصدر است، و انشائی پر تکلف و اغلاق دارد، دیگری تلخیصی است از کتاب بلوهر و بیوذاسف، که به نام سلطان احمد بهادرخان موشح است. (ازسعدی تا جامی ص 492) (از رجال کتاب حبیب السیر ص 71) (سبک شناسی ج 3 ص 171 و 194). و نیز رجوع به حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 90 و دانشمندان و سخنوران آذربایجان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنام الدین
تصویر سنام الدین
بنلاد دین
فرهنگ لغت هوشیار